3 تا 6 سالگی
«كی گلدان را شكست؟» «من نبودم» «كی شیر شكلات روی زمین ریخت؟» «من نبودم». وای، كه چگونه آن بچه با «من نبودم» از تنبیه شدن فرار می‌كند. اغلب كودكان، به خصوص كودكان خردسال، از ترس تنبیه شدن، دروغ می‌گویند. بنابراین، چگونه می‌توانید مطمئن شوید كودك واقعیت را از دروغ تشخیص می‌دهد - این مسأله چه اهمیتی دارد؟ و چگونه می‌توانید آنها را به گفتن حقیقت وادار كنید - حتی وقتی كار بدی انجام داده‌اند؟ كار مشكلی است. ولی تأكید دایمی بر ناپسند و زشت بودن دروغگویی، روش خوبی برای عادت دادن كودك به راستگویی است.

تخیل در برابر واقعیت

راهی برای نوشتن یا قصه‌گویی خلّاق كه بر تفاوت بین حقیقت و تخیل تأكید داشته باشد و استفاده بجا از تخیل، ابداع كنید. برای كودك بزرگتری كه دروغهای خلاقی سر هم كرده است، برنامه (طرح) خوبی است. درك و تشخیص خلاقیت فرزندتان، با تأكید بر اینكه زمان ارائه كارنامه‌اش زمان تعریف قصه هری‌پاتر مانندی نیست، می‌تواند بسیار مفید باشد. من معمولاً می‌گویم «به من بگو واقعاً چه اتفاقی افتاده و آن داستانت را بنویس و پس از شام برایم بخوان».

پیشتاز صداقت باشید

داستانهایی از زندگی خودتان برای كودك تعریف كنید و یا داستانهایی مثل «لباس جدید پادشاه»، «چوپان دروغگو» و «پینوكیو» را برای او بخوانید. برای كودك مثالهایی از زمانهایی كه فكر می‌كرده‌اید دروغ گفتن بهتر است -ولی در حقیقت بهتر نبوده است، بیاورید -به این ترتیب او درك خواهد كرد كه ما همه این مراحل را طی كرده و به این نتیجه رسیده‌ایم كه در ابتدای كار، بهترین كار راستگویی و بیان حقیقت است.

خودتان هم دروغ مصلحت‌آمیز نگویید

بعضی از والدین ناخواسته و نادانسته كودك را به گفتن دروغ مصلحت‌آمیز -به منظور راحتی و آسایش خود - ترغیب می‌كنند. وب سایت «پرورش عملی كودك» (1)، مثال دكتر اسمیت را به عنوان نمونه ذكر می‌كند. آقای اسمیت (وكیل دادگستری) روزی به منظور اجتناب از رو به رو شدن با موكلش، تصمیم گرفت تعارض نماید و در منزل بماند. به این لحاظ، از همسرش خواست در تماس با محل كار، بیمار بودن او را گزارش كند. و البته دختر كوچولوی آقای اسمیت كه در صحنه حضور داشت، در سكوت شاهد این داستان بود. با به صدا در آمدن زنگ تلفن، كار از این هم بدتر شد و آقای اسمیت از دخترش خواست به تلفن پاسخ دهد و اظهار كند پدرش خوابیده است. چنین كودكی می‌آموزد كه صداقت و راستگویی امری الزامی و دائمی نیست و دروغ گاهی می‌تواند كاملاً بی‌ضرر و بی‌خطر باشد.

كودك را بی‌گناه فرض كنید

كودك پدر یا مادر بسیار سختگیر، برای جلب رضایت آنان، ممكن است تحت فشار زیادی باشد. من همیشه قسمتی از داستان «آن در زیر شیروانی سبز» اثر «ال. ام. مونتگمری» (2) را به خاطر می‌آورم. در این قسمت از داستان «آن» به دزدیدن یك سنجاق سینه متهم شده است. مادر خوانده او به هیچ عنوان مسأله‌ای كمتر از اعتراف به دزدی را نمی پذیرد. بدین ترتیب، او در نهایت وادار می‌شود اعتراف كند در حالی كه بعداً سنجاق سینه، در لا به لای شال مادر خوانده یافت می‌شود.
با پیدا شدن سنجاق سینه، مادر خوانده متعجب از آن می‌پرسد: «چرا اعتراف كردی؟» و آن جواب می‌دهد: «چون شما به واقعیت گوش نمی‌دادید». برای شنیدن وقت صرف كنید. به كودك برای راستگو بودنش اعتماد كنید -حداقل تا زمانی كه دروغگو بودنش به شما ثابت شود.

طبق نیاز زمان عمل كنید

در مقابله با درغگویی كودك هیچ راه «درست» و صحیحی وجود ندارد. واكنش شما، به كیفیت آن دروغ و تعداد دفعات تكرار آن بستگی دارد. مادری می‌گوید: «كلاه خود را قاضی كنید، اگر تنها یك بار و اتفاقی بوده است، ممكن است با نادیده گرفتن دروغ، از آن چشم‌پوشی كنید. ولی در صورت تكرار و تداوم دروغگویی، باید با كودك صحبت كنید.» مسأله تنها تطبیق دادن پاسخ خود، با شرایط است.

كودك را به كسب اعتماد خودتان تشویق كنید

حق مسئوولیت، لازم و ملزوم یكدیگرند، وقتی كودكی دروغ می‌گوید، امتیاز مورد اعتماد و باور شدن از او سلب می‌شود - و تا مدتی گفته‌های او مورد شك و تردید واقع می‌شوند؛ حتی در مواردی ممكن است مورد پرسش قرار گیرد كه بعداً معلوم شود كودك راست گفته است. باور شدن، حق و امتیازی است كه كودكان در برابر مسئولیت بیان حقیقت، از آن برخوردار می‌شوند. باور نكردن گفته‌های كودك ممكن است ناخوشایند و سختگیرانه به نظر برسد، ولی او باید بیاموزد كه مردم به كسانی كه واقعیت را نمی‌گویند، اعتماد نمی‌كنند. به كودك بگویید میل دارید او را باور كنید، اما تا زمانی كه این امتیاز را كسب كند - نمی‌توانید.

علت را ریشه‌یابی كنید

اگر دروغگویی یك مشكل جدی (و دایم) است، برای یافتن علت تلاش كنید. با سایر بزرگسالانی كه در مراقبت از فرزند شما دخالت دارند، صحبت كنید: آیا كودك ناراحت به نظر می‌رسد؟ آیا كسی او را آزار می‌دهد؟ آیا به دنبال جلب توجه است؟ گفتگوی آرامی با فرزندتان (نه در لحظه وقوع دروغگویی) نیز می‌تواند به درك نكات مهمی به شما كمك كند.

راه حل جایگزین موقت

به مدت كوتاهی و به منظور تشویق فرزندتان به راستگویی، چنانچه او پاسخهای مثبتی در جهت تصحیح رفتارش ابراز كند، می‌توانید قوانین انضباطی را نادیده بگیرد. «اگر بتوانی اعتراف كنی آن حرفت دروغ بود و اشتباه كرده بودی، تو را برای آن دروغ تنبیه نخواهیم كرد.»
گاهی كودكان به علت ترس، در اوج عمل و لحظه، دروغ می‌گویند ولی ممكن است بلافاصله به اشتباه خود پی ببرند.

اوضاع را آشفته نسازید

والدین گاهی ممكن است احساس كنند در مخمصه‌ای گرفتار شده‌اند، زیرا با وجود غیر ممكن بودن اثبات مسأله، این احساس را دارند كه كودك راست نمی‌گوید، ولی برای اثبات، شواهد و دلایل كافی در دست ندارند. در چنین وضعیتی، كودك را خیلی تحت فشار قرار ندهید. قضیه بسار حساسیت‌برانگیز و پیچیده و بغرنج است و شما بدون شك بعدها موقعیت‌های شفاف‌تری برای آموزش راستگویی و ارزش آن به دست خواهید آورد. كودكانی كه مكرراً دروغ می‌گویند، معمولاً این حالت را نشان می‌دهند. مقابله‌ای را كه از آن با دلایل كافی اطمینان دارید شروع نمایید و از آن موقعیتها برای تنبیه تربیت متهم استفاده كنید.

اعتراف كردن

اعتراف به دروغهای «از روی شیطنت» را برای كودك آسان كنید. مثلاً، بگویید: «می بینم عروسكت شكسته - نمی‌دانم چه شده است؟» آشكار شدن واقعیت را بسیار آسان‌تر از گفتن «دختر شیطان! صبر كن تا به پدرت بگویم!» می‌نماید. در صورت اعتراف به حقیقت، بیش از حد عصبانی نشوید و گرنه، در موارد دیگر كودك از اعتراف به حقیقت می‌ترسد و طفره می‌رود.

واقعیت را سر نخ قرار دهید

درباره حقیقت و واقعیت و تفاوت آنها با تخیل، آرزو، احتمال، وانمود كردن و تصنع و تظاهر، با فرزندان خود صحبت كنید. دكتر «اسكات ترانسكی» (3)، نویسنده كتاب هشت راز كاملاً مؤثر پرورش فرزند، استفاده كودكان از سرنخهای برای تشخیص موارد غیر واقعی را توصیه می‌كند. در زیر چند مورد آورده شده است:
* احتمال: «فكر می‌كنم این طور اتفاق افتاد كه...»؛ «فكر می‌كنم پاسخ این باشد كه...»؛ «مطمئن نیستم كه...؛» «شاید...»
* آرزو: «ای كاش این حرف حقیقت داشت...»؛ «خوشحال می‌شدم اگر...»
*تخیل: «می‌خواهم برایت داستانی تعریف كنم...»؛ «می‌توانم تصور كنم كه این كار می‌توانست شبیه به...».

پی‌نوشت‌ها:

1. Practical Parenting. Org. UK
2.L. M. Montgomery
3. Dr.Scott Turansky.

منبع مقاله:
كندی، میشل؛ (1392)، آداب‌دانی و نزاكت، برگردان: زهرا جعفری، مشهد: به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی)، چاپ دوم.